مدیریت امورپردیس های استان مازندران

شهدای معلم مازندران ( شهید محمدرضا شعبانی ورکی )

نام پدر : مراد مکان تولد : ساری تاریخ تولد : 02/ 01 /1339 تاریخ شهادت : 10/ 06/ 1365 مکان شهادت : قلعه 2519 حاج عمران

نام پدر : مراد

مکان تولد : ساری

تاریخ تولد : 02/ 01 /1339

تاریخ شهادت : 10/ 06/ 1365

مکان شهادت : قلعه 2519 حاج عمران

 

مرورى بر زندگى معلم شهید « محمدرضا شعبانی ورکی »

 

تولد

 

شهید محمدرضا شعبانی ورکی (۱۳۳۹ ساری _ ۱۳۶۵ حاج عمران) متولد شهرستان شهید پرور ساری در استان مازندران است. ایشان در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش ؟ و پدرش مراد نام داشت.

 

تحصیلات و خانواده

 

محمدرضا شعبانی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در دانشگاه ادامه داد .شهید بزرگوار متاهل و فرزند ؟ خانواده بود.

 

شهادت

 

محمدرضا شعبانی با عضویت بسیجی و در لشکر ویژه شهدا در رسته تبلیغات به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۵/۶/۱۰ هجری شمسی در منطقه حاج عمران و در عملیات کربلای دو شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید شعبانی پس از تشییع در گلزار شهدای ملامجدالدین ساری به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

وصیت نامه شهید محمد رضا شعبانی

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علی خیر المرسلین ابوالقاسم محمد "ص " و علی الله الطاهرین و عجل لرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین من الجن و الانس و من الاول و الاخرین ، ابتدا می کنم وصیتنامه آنرا با نظر گاهم پیرامون اصول حرکت در جهان هستی بنا به براهین عقلی و قلبی جهان را خالقی است و  والله است که بی نهایت است و مطلق ، لذا تنها اوست که لایق پرستش است . انسان بعنوان اشرف مخلوقات که خالق اوست به او افتخار میکند چنانچه شاعر میگوید :

 

روزی که آفرید ترا صورت آفرین                  از خـلقـت تو بـخـود گفـت آفـریـن

 

هرگز نیآفرید چنین صورت آفرین                بر صورت آفرین و بر این صورت آفرین

 

وظیفه ای بس خطیر بدوش دارد و مهمترین وظیفه او معرفت است و اعلی المعارف معرفته الله .

 

همه علوم در معرفه الله نهفته است وقتی عرفان اصیل بدست آید یعنی نفی تمام طوافیت و نفی شیاطین درونی و برونی بدین ترتیب است که تربیت ، سیاست ، فلسفه و ... کلاً ناشی از عرفان است دنیای مادیت که پای رفتن به مأوراء طبیعت را ندارد اینها را خرافات می داند و حال آنکه نمودها و نمونه های بسیار در دورانهای مختلف تاریخ جهان در رد مدعای آن کوردلان موجود است از اینجاست که تمام حرکت انسان باید بیاد او ، برای او و در راه او باشد یعنی به راستی باید موجب بود تا این را دریافت .

 

موجب چو زر ریزی اندر برش             وگر تیغ هندی نهی بر سرش

 

امید و هراسش نباشد زکس                براینست بنیاد توحید و بس

 

پس اساس حرکت توحید است و در این راه باید یگانه شد و باید فکر و قول و عمل را متحد ساخت .

 

تا دل از علایقت یگانه شود                یک تیر تو را سوی نشانه نشود

 

تا هر دو جهانت از میانه نشود               کشتی بسلامت به کرانه نشود

 

بدین ترتیب پذیرش ولایت الله اساس هر امری را تشکیل میدهد ، لذا اینست که می توانیم خلاصه بگوییم اساس هنر حرکت مساویست با معرفت " توحید و ولایت " و هر که در غیر از این مسیر باشد بشدت در انحراف است و در خدمت شیاطین بر همین اساس همه چیز و همه کار در فرهنگ الهی و اسلامی جهت دار است اعم از تربیت ، سیاست ، فلسفه و ... جهت همه بسوی اوست .

 

و اما دربارة دنیا :

 

چنانچه گذشت جهان هستی هدف دار است و جهت هم اوست پس دنیا که دارای ابتدا و انتهاست نمی تواند هدف واقع شود و حتی حس بی نهایت جویی انسان را نیز اقناع نمیکند دنیا محل گذراست و فرزانه محل قرار هر چه که متحرک است و فرار آکنده از ضعف است و هر آنچه که سراسر ضعف است چگونه میتوان به آن دل بست پس دلبستگی به دنیا مساوی با حماقت است و جهالت .

 

دنیا چون حبابی است ولکن چه حباب                   نه بر سر آب بلندکه بر روی سراب

 

و آنهم چه سرابی که ببیند بخواب                                              و آنهم چه خواب ، خواب بد مست و خراب

 

کف دریاست صورتهای عالم                                                                        و زکف بگذرا اهل صفایی

 

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک                                               دو سه روزی قفسی ساخته ام از بدنم

 

 

 

یعنی :

 

پس باید از جای پست به ارتفاع رسید و از قفس و زندان دنیا به آزادی و از تاریکی به روشنایی راه یافت .

 

ویل لکل همزه لمزه الذی جمع مالا و عدد یحسب ان ماله اخلده کلا لینبذن فی الحطمه سوره همزه 25

سوره همزه 25

 

حال دنیا چنین است و ذره ای تردید و دو دلی صواب نیست و اگر چنین باشیم راهی بس خطاست .

 

ای یکدله صد دله دل یکدله کن                            مهر دگران را زدل خود یله کن

 

یک دم تو بیا زصدق در درگه ما                            گرگام تو بر نیامد آنکه گله کن

 

پس : ای سرور و مولای من ، از آنچه که انجام داده ام بدرگاه تو توبه می کنم و تویی که از آشکار و نهان من آگاهی ، ای معبود من اگر با عدالت با من رفتار کنی به که پناه ببرم از تو می خواهم که با فضلت رفتار نمایی ای سرور ای مولای من ، چاره ای نیست جز اینکه از تو به تو پناه می آورم .

 

"و اما دربارة جنگ "

 

آنچه از مسلمان است اینست که اسلام صلح و هم زیستی مسالمت آمیز را پذیرفته است و برای آن اهمیت خاصی نیز قائل است لکن دفاع در انسان فطری است و بدیهی است از ضروریات اسلام است . حال سوال اینست که امروز نه تنها دوستمان برد دشمنان نیز مسلم شده است که رژیم بعثی صهیونیستی عراق متجاوز است و دفاع در مقابل تجاوز نیز به حکم شرع با نور و عقل سالم واجب است . بر هر مسلمان است که از آئین ، از مظلوم و از وطن خود دفاع کند و امروز دفاع در مقابل استکبار جهانی به طور اعم در مقابل رژیم حاکم بر عراق بطور اخص بی شک اینچنین است ما جنگ طلب نیستیم ولکن اگر بما ظلم کنند جواب دندان شکن خواهیم داد .

 

گنه کرده را پند پیش آوریم               چو دگر کند بند پیش آوریم

 

لذا امروز دفاع مهمترین مسئله کشور اسلامی عزیز ماست در هر جائی که باشد برای تنبیه متجاوز و اجرای احکام حق پیش خواهیم رفت و ما را از غرب و شرق واهمه ای نیست زیرا که قرآن مجید می فرماید :

 

فان بعث احد یهما علی الاخرین فقاتلو النبی تبضی حتی تقی الی امر الله

 

لذا بر امر ولی فقیه آنقدر دفاع میکنیم تا به تمام حقوقمان دست یابیم

 

پس : جهاد فی سبیل الله به هر شکل آن ناشی از عرفان است و هر تلاش و کوشش و جنگ و دفاع منهای آن بی معنی است و بد فرجام است . ما برای ارزشهای والای الهی می جنگیم و آخرین دوای صدام کافر نیز داغ کردن اوست " آخر الدوا الکنی " و اما درباره شهادت :

 

دربارة فوق سخن بسیار است و به نظر میرسد امت حزب الله ایران به اندازه کافی آن را درک میکند اما لازم میدانم اندکی که از بسیار در مورد یاد شده که دیدگاه هست خدمتتان ارائه دهم . شهادت یعنی آخرین مرحله تکاملی انسان ، که هر که را نصیب شود او کامل شده و انسان کامل نمیتواند در زندان دنیا بگنجد و بدین ترتیب است که شهادت آغاز جاودانگی است مرگ نیست بلکه ابتدای یک زندگی جاودانه و متعالی است .

 

شهادت سر آغاز پایندگی است                    نترسم زمرگی که خود زندگی است

 

قرآن کریم میفرماید : فوق کل بربرتی یقتل الرحل فی سبیل الله فاز قتل فی سبیل الله فلیس فوق بر علی (ع) میفرماید : والذین نفس علی بیده لا لف ضربه بالسیف آهون من موته واحده علی الفراش

 

بنابراین :

 

ای خوشا با فرق خونین در لقا یار رفتن                  سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن

 

عاشقان را عشق فرمان میدهد منزل به منزل                           که بزیر خاک تیره که فراز دار رفتن

 

و اما سخن آخر :

 

به پدرم ، به مادرم ، به همسرم ، به برادران و به همه نزدیکان و بستگانم و به همه مرا در کنار شهدای عزیز روستای ورکی دفن نمائید و از تشریفات زائد جدا بپرهیزید و تمام فکر و قول و عملتان در جهت اجرای فرامین اسلامی بوده و از محتوای اسلامی بر خوردار باشید . بدانید که در آینده کشور با انسانهای متعهد و مومن با تخصصهای لازم بشدت محتاج است و لحظه ای از ساختن و ساخته شدن نباید دوری جویید آنچه مربوط به شرح انور قانون است بعد از بند پدر بزرگوارم آنها را بعهده گیرد و اجرش با خداست و همسرم نیز تمام تلاش خود را در جهت تربیت صحیح فرزندم بکار گیرد و در مورد زندگی آینده همسرم هر طوری که خودش میخواهد عمل بشود و کس مانع او نشود که نه من راضیم و نه خدای او حقوق همسرم کاملا رعایت شود که انشاء الله میشود .

 

او نیز حقی را که شرع ، قانون ، اخلاق بعهده او گذاشته دقت و اجراء کند انشاالله خدای تبارک و تعالی از او راضی باشد بدهیهای که دارم همسرم در جریان است و بی کم وکاست پرداخت شود . اگر بر سر مسائل دنیوی کوچکترین اخلاقی بشود بدانید روح من از آن بشدت در عذاب خواهد بود و از دست عامل آن شاکی خواهم بود . در خاتمه چون به هنگام اعزام موفق به ملاقات مردم نشدم از طرف بنده از همه آنهائی که به گردن بنده حقی دارند طلب حلالیت نمائید . زیرا دیگر واقعا دستم کوتاه است تا بتوانم جبران حق الناس را بنمایم .

 

خدا یا همه را بعنوان امانت به تو می سپارم خصوصاً خانواده ام را و از تو عاجزانه میخواهم که بپذیری . خدا یا انقلاب اسلامی ایران را به رهبری امام خمینی مداظلله العالی تا قیام حضرت مهدی موعود : (عج) و ارواحنالله الفدا مستدام بدار و بالاخره بر شماست ای مسلمانان جهان که :

 

" و قاتلو هم حتی لا تکسون فتنه "

 

محمد رضا شعبانی ورکی